Farsi Dictionary
Farsi - English Dictionary
Persian Dictionary
Farsi English Translation
Share
|
Dictionary
Text Translation
Tools
Resources
Contact Us
Help
Farsi - English Dictionary
Farsi - English Translation
Word
Last Searches
jinx
puffin
binocular
evil-minded
پرت شدن(از موضوع)
half-bred
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه
استاد منصوب از طرف پادشاه
self-slaughter
چیز پیچیده
affairs
مویاطراف گونهو چانه
شلوار کار ابی رنگ
دارای چانه اویزان
بصورت عادی و معمولی در اوردن
حرف دو پهلو
برون زد
برون یابی
انباره برون خطی
بصورت نوار یا تسمه دراوردن
امدن
loft
ادم خیالی
lee-shore
نسبتا دور
demand
cairn
اهن توده
مهمانی بمناسبت ورود
بزرگترین دایره محیط یک کره
اجازه ورود
بندر محل ورود
دستور نوشته ورود و خروج بازیگراننمایش
جشن ورود بخانه تازه
حکم بازرسی و ورود
تاخیر ورود
underlying
roughshod
غیرقابل اعتماد
اجازهء ورود
اعتصاب و جلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
بترتیب ورود
بلیط ورود
ساعتی که زمان ورود وخروج کارمندان را ثبت میکند
نامزد ورود بخدمت کلیسا
ورود بخشکی
بترتیب عکس ورود
ظهور و ورود
تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
حق ورود
اعتماد کننده
in-shore
ورود
مهمان ننواز
شرمگاه
offspring
مهمان کردن
مهمان نوازی
مهمان نوازانه
unwarrantable
عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
جوجه تازه پر و بال دراورده
کسی که تاریخچه زندگی خود را می نویسد
چک و چانه زدن
زرین
چانه
باطراف پاشیدن
جوجه اردک
پارچه ابریشم مصنوعی
راه عبور
hitch
جوجه اشیانه
آیا چیزی هم برای خوردن دارید؟
batter
admissible
جوجه سراز تخم دراورده
resort
کیف پول
با صدای بلند خواندن
قابل اعتماد
passionate
مواد اضافی فلزات مذاب
قیام بر ضد انقلاب
کسی را بی اراده الت دست کردن
وابسته به تولید نیروی برق بوسیله اب یا بخار
بنض نگار
اره دو سر و دو دسته
safe-conduct
potassium
روده بین
flight
اهل تفریح و بازی
یاد کردن
What time do we get back?
lynx-eyed
ظرف نقره
زندان مجرد
شفاف شدن
flush
pavement