Farsi Dictionary
Farsi - English Dictionary
Persian Dictionary
Farsi English Translation
Share
|
Dictionary
Text Translation
Tools
Resources
Contact Us
Help
Farsi - English Dictionary
Farsi - English Translation
Word
Last Searches
appease
اظهار تنفر کردن
گزیدن
report
راست گوشه
halt!
هدف گیری کردن
berth
ترقی تصاعدی
plate
جفت گیری کردن
muster
torrential
scorched
سیخ بخاری
pumice
tendentious
سوخت گیری کردن
جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
binary-coded
دنبالگر منحنی
cinder
ارباب و برده
refract
خلط سینه
با استعداد
lengthen
حد زمانی
Thai
full-bodied
off-color
خیلی متعصب
دارای سه زاویه
shrug
بسیار از شما سپاسگزارم.
ضربت توپ گلف نزدیک سوراخ
RESTORATIVE
تولید
بعد از طوفان نوح
Thematic
open
yawning
professional
pajamas
atlas
عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
change
ratchet
skin-tight
eye-opening
نمایش با شکوه
sharp-witted
چشمگیر
Range
four-cycle
لغت چشمگیر
self-subsistence
high
sunflower
series-parallel
gape-seed
reflex
هر یک از پنجاه حوری دریایی که دختران نروس بودهاند
چرخش خارجی اسکی باز
serenity
twig
bash
taste
transliteration
slam-bang
hype
forfeit
assess
Lazy
Lawn
John
حفره معده
بدور مدار معینی گشتن
دماغ گرفتن
بدور محور ثابتی گشتن
بازی کردن - حساب کردن
با حروف علامت گذاشتن
sell
این نشانی پستی من است.
اماس و التهاب لثه دندان
الههء عقل و زیبایی
standoffish
اطاق ترن دارای خوابگاه
اطاق بازی بچه
اطاق انتظار
اطاعت کردن
اضطراب و اندیشه بیهوده راجع بسلامتی خود
اضافه کردن، گذاشتن
اصولی یا اساسی
binary
اصول نخستین را یاد دادن
اصول فنی
hustle
tight
اصول عقاید کلیسای کاتولیک