Farsi Dictionary
Farsi - English Dictionary
Persian Dictionary
Farsi English Translation
Share
|
Dictionary
Text Translation
Tools
Resources
Contact Us
Help
Farsi - English Dictionary
Farsi - English Translation
Word
Last Searches
betray
اراده
ظرفیت چیزی بر حسب گالن
بصورت کروی در اوردن
اطاق زیر شیروانی
lethal
snoop
coarse-grained
binary-coded
الودگی باتریشین یا کرم گوشت خوک
حسابداری ساده
heavy-duty
ساخت وپاخت
مغناطیس
index
bent
cool
cast
tout
modest
تحریک و عصبانی کردن
طرفدار ازادی اراده
cool it!
اشاره کردن و رد شدن برق زدن
awake
critic
دختر پیشخدمت
زمینه جیزی بودن
cold-hearted
I want small bills, please.
اداب و رسوم فرانسویها را داشتن
Ku-Klux-Klan
دارای دست های پینه خورده
اتحاد
تیره روی
هر گونه حشره جهنده
black
مرد مرموز
softly
بدان
ship-rigged
firmly-fixed
distrust
پاشنه خوابیده
خوابیدن
زیر گونه
اماده ارائه دادن
پیرو متعصب دین
stud
طبیب متخصص کوفت
aggressive
smash
bodied
luster
thorax
simple
find
کمبود
embedment
standard
منار مخروطی
با سر و دست اشاره کردن
با سر اشاره کردن
wick
mingle
Tardy
مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
راسته
terne-plate
الکل اتیل دار
در مقام منیعی قرار دادن
encampment
hub
transmitter
sexy
pancreas
ping
gobble
muzzle-loading
ره اورد
از قلم اندازی
جعفری زهری
affinity
الوار فروش
wide
اضطراب و اندیشه بیهوده راجع بسلامتی خود
الیاژی مرکب از مس و روی و نیکل
foil
الوده با دود
جیب کسی را کاملا خالی کردن
coded
Anthropology
حسابدار قسم خورده
foreign
familiarize
شعور
الیاف ابریشمی درخت پنبه یا درخت ابریشم
Letter
winter
plate