Farsi Dictionary
Farsi - English Dictionary
Persian Dictionary
Farsi English Translation
Share
|
Dictionary
Text Translation
Tools
Resources
Contact Us
Help
Farsi - English Dictionary
Farsi - English Translation
Word
Last Searches
Index
حشر
carnation
چیزی
thrifty
rose-colored
ضربه سنگین زدن
برابر بودن
kick-up
قطار
truck
ایستگاه
contingency
close-fisted
lodge
recruitment
double-dealing
dead-hearted
mound
شما
حیاط
wrist
دیشب
hand
technician
truffle
نفاق
RABBIT
خانم خانه
تکیه کردن
عذر خواستن
پرستار سیار
تسلط
vertu
پیش
اختیار چند شوهر توسط زن دران واحد
debrief
بعد افقی
بقیه
کامپیوتر جیبی
snag
حماسی
اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
استقلال
demarcation
fixed-head
lunge
بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
نشر
improvise
جلوه دادن
colour
pecan
تحت عمل تجزیه شیمیایی در اثر حرارت قرار دادن
گوشت بوقلمون کباب شده
گوشت خوک کباب شده
تحت قاعده در اوردن
sharp-set
ادم متملق و مرموز
club-footed
thick-skinned
cool-headed
mole
از
internship
cadence
sharp-sighted
blood-minded
prom
متوجه شدن
الت خامه گیری
جلو چیزی را گرفتن
محروم از مزایای اجتماعی و اقتصادی
دیوار درونی خندق
inductive
habitus
coach-built
بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
خواهش می کنم.
extrapolate
انچه
fixed-radix
اراده
پاسخ
field
mordant
سالن سخنرانی عمومی
mulch
خیابان کناری
Confined
REIN
weapon
محل تولد
devoted
قاعده
head
mother
کسی را از طبقه اجتماعی محروم کردن
tin
rebel