Farsi Dictionary
Farsi - English Dictionary
Persian Dictionary
Farsi English Translation
Share
|
Dictionary
Text Translation
Tools
Resources
Contact Us
Help
Farsi - English Dictionary
Farsi - English Translation
Word
Last Searches
custom-made
hard-boiled
catastrophe
cross-walk
off-color
سلیقه
foster
عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
double-length
effervescent
indebted
بی حرمت کردن
Ku-Klux-Klan
تمدد اعصاب کردن
V
condition
منبت کاری کردن
شیر آب اتش نشانی
اندازه گرفتن
با سه نشانی
ادم شب زنده دار
pneumonia
door
تایید شده
تازه تولد شده
تازه بدوران رسیده و فاسد
باز نو سازنده
امتیازنامه صادر کردن
امتیازات سلطنتی
امتیاز گرفتن
امتیاز نامه
امتیاز مخصوصی اعطا کردن
امتیاز دار
امتیاز دادن
امتیاز تحصیلی اوردن
امتناع کردن از
اعصاب محرک رگها
اعصاب تنگ کننده و گشاد کننده رگها
اعصاب
کناره گیری کردن
اعتقاد بوقوع پیشگویی های کتاب مقدس
اعتراض کننده
موضوع
rural
involve
invoke
Song
superstitions
windshield
stork
somber
seaweed
scorpion
scarce
litigation
insomnia
adulteration
در این باره
تبعید
Ethical
well-bred
action
pain
عروس
volatile
اسمش
ایستگاه راه آهن
one-color
fixed
night
even-tempered
whelm
کبوتر قاصد
کبوتر چتری
کبوتر جنگلی
کبوتر قمری
کبوتر کوهی
صدای کبوتر و قمری
کبوتر نامه بر
stale
کبوتر خانگی
کبوتر خانه
کبوتر جلد
کبوتر خانگی درشت
لانه کبوتر
سیماب پشت اینه
Till what time?
جعبه اینه
Where can I catch the shuttle bus?
crotch
travel
hash
هر اینه
هیئت حاکمه اتحاد جماهیر شوروی
endemic
catch-all
seduction
material
marble-like
حرف کنایه دار یا شوخی امیز