Farsi Dictionary
Farsi - English Dictionary
Persian Dictionary
Farsi English Translation
Share
|
Dictionary
Text Translation
Tools
Resources
Contact Us
Help
Farsi - English Dictionary
Farsi - English Translation
Word
Last Searches
ادم بی اراده
بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
بی توجه به مقام
توجه
به آنچه گفت توجه نکنيد.
بدون توجه
با توجه به اینکه
بی توجه
از جای خود برون کردن
کسیکه تازه بدینی وارد شود
تازه وارد
برون همسری
تازه وارد کردن
برون بری
شفاف
مجرد و عزب زندگی کردن
منطق مجرد
برون شهر
برون خطی
شفاف کننده
برون پیوندی
شفاف بودن
سال کم فعالیت
آیا مجرد هستید؟
جای محدود برای فعالیت حیوانات
کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
در دفتر روزنامه وارد کردن
مجرد
دارای فعالیت بیش از اندازه
زندان مجرد
با فعالیت فکری چیزی بوجود اوردن
برون روینده
assertive
vascular
فلسفهای که اراده را عامل موثر در ایجاد عالم وجود میداند
ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
در حال فعالیت
در جهت ساعت
در دفتر ثبت کردن
knee-deep
در دهان قرقره کردن
در خط سیر محور جسم گردنده تغییر پیداشدن
در حبس مجرد
Help
تپش خواندن
خودزیستنامه نگار
Key
amaryllis
big-time
banish
Make it a double, please.
thick
stillborn
لاجورد کاشی
گمراه
لاجورد فرنگی
Suitcase
تسلیم به اراده
با آواز خواندن
content-addressable
camaraderie
filmy
hoof
فلز لاجورد
اواز زیر خواندن
decompose
When do you close?
vice-squad
Owl
What time is your bus?
non-contiguous
perpetual
Happy Easter!
بد خواندن
بدون مطالعه قبلی خواندن
ban
rodeo
مورد
truffle
خیابان
broken-hearted
بی شکوه
Crow
ذره علامت نما
کاهش یاب
چینی پرستی
رتبه زمان سنجی
دستگاه تنفس نگار
بسیار باحرارت
rapid-access
pure-bred
discrete-component
حدود
wash-and-wear
شهر فرهنگ
روش فکری
برون زاد
requital
پست تر دانستن
شفاف شدن