Farsi Dictionary
Farsi - English Dictionary
Persian Dictionary
Farsi English Translation
Share
|
Dictionary
Text Translation
Tools
Resources
Contact Us
Help
Farsi - English Dictionary
Farsi - English Translation
Word
Last Searches
affairs
شاد و مغرور
vice-regent
از لوله یا سیفون رد کردن
رنگ نگار
نیروی اراده
تنفس نگار
admiral
رئيس پوشالی
رئيس بخش دادگاه
Is there access for the disabled?
Could you add some color?
از پیش مشعر بودن بر
file
نویسنده یا بازیگر نمایش های تراژدی ومحزون
نوسان صدا
straight-out
mis-step
نوسان سنج
کلیشه کردن
نوسان ساز
ping
faint-hearted
lazy
بجای دیگر
گل سفالی
شوق و اشتیاق
راه عیش و خوشی
با کوسن و بالش نرم مزین کردن
بالش زیر زانویی
انحراف ناپذیر
رئيس بی نفوذ
all-round
غفلت کردن
غفلت کارانه
plug-ugly
وابسته بظهور ثانوی عیسی قبل از هزار سال
هر یک از پنجاه حوری دریایی که دختران نروس بودهاند
اهنگ بم مختصری که میان اهنگ ملودی و هارمونی تکرار شود
که بدان جهت
حفره زیرزمینی
follow-up
مشتی که از زیر به چانه حریف زده شود(از پایین ببالا)
اتحاد و ائتلاف نامناسب
از روی یقین
half-long
شراب سفید پر الکل و تلخ
پیشوای انقلاب
تاخیر کردن
ساخت بشر
acne
untangle
unnatural
uncouth
superimpose
تغییر شکل دادن، قلب ماهیت کردن
sputnik
skirt
scooter
psalms
preoccupy
چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی و امثال ان
periphery
masseur
lice
شامل دو هزار
lavish
inimitable
hear
furious
West
epitomize
dialectic
dandelion
chilli
cellophane
جعفری
caraway
brokerage
appropriate
appreciably
دختر تعمیدی
دختر پسروار
باسبکروحی حرکت کردن
knowing
Jacob
سماق سمی امریکایی
بسته بندی کاغذ
حرف چهارم الفبای انگلیسی
عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
تحمل یا برگزار کردن
تقسیم بچند قسمت یا قطعه
بافت مردگی
Next stop, please.
معادل هزار کالری بزرگ
sly
تیر بیرون امده
امانت داری
از بین بردن
سوپ قارچ