Farsi Dictionary
Farsi - English Dictionary
Persian Dictionary
Farsi English Translation
Share
|
Dictionary
Text Translation
Tools
Resources
Contact Us
Help
Farsi - English Dictionary
Farsi - English Translation
Word
Last Searches
توهین کردن به
تون حمام و غیره
تولید کردن
تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
تولید نسل کردن
تولید مثل کردن
تولید مثل بوسیله گرده خود
تولید قرحه کردن
تولید صدای گوشخراش کردن
تولید صدای ناگهانی و بلند کردن
تولید شده بطور خودبخود
تولید بمقدار زیاد
تولید اوول کردن
تولید اضافی یا بیش از حد
تولید
تولد عیسی
Johnny-on-the-spot
تولد تازه یافته
تولد تازه روحانی یافته
توقیف اموال
توقیف
توفان یا تند باد جنوب غربی
توفان جنوب شرقی
توطن اختیار کردن
توطئه گر
توطئه چیدن برای کار بد
توطئه چیدن
توطئه چی
توطئه محرمانه برای بر انداختن حکومت
توطئه امیز
توطئه
توضیح ناپذیر
توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو
توضیح دادن
توصیه نکردن
توصیه شدن
توصیه دادن
توصیه امیز
ابرام کردن
توصیه
توصیف نشدنی
توشه و خواربار سفر
توشه سرباز
توشه رسان
توشه دان
توشه
توسعه عظیم
ابر دار کردن
توزیع امکانات
توری حاشیه لباس
توری حاشیه بافتن
تورفتگی دیوار یا دوراهی
توربینی که توسط گاز کار و حرکت میکند
ابراز کردن
تور نجات
تور ظریف سیم مانند
مجموعه پوچ
marginal
اب پز کردن
عدم احترام
اشک ریختن
منبع خبر
ابر کامپیوتر
one-shot
عقب ماندن
از قرار
ساخته شده از چرم
چراغ جلو کار نمی کند.
باد جنوبی
adjudication
درمان
inductive
discipline
cow
گلوله
گلو درد به اغشاء کاذب
بخار شدن
گلهای
گزارش دادنی
گزار
گریم
گریزاندن
گریز کردن
درس مدرسه
گریز
گروه هم مسلک
گروه متحد
گروه فرشتگان نه گانه
گرفتار فقر و فاقه
گرفتار شدن
گرفتار ساختن
گرفتار تاریکی جهل
گردو بازی
گردو
گرده با نوک ثابت
گردن لاغر و معیوب و مقعر
گردن
گردش پیاده
گردش دورانی
گردش دسته جمعی