Farsi Dictionary
Farsi - English Dictionary
Persian Dictionary
Farsi English Translation
Share
|
Dictionary
Text Translation
Tools
Resources
Contact Us
Help
Farsi - English Dictionary
Farsi - English Translation
Word
Last Searches
نیروی برق برحسب هزار ولت
ده هزار متر مربع
جعبه هزار پیشه
social
اعتماد
love-in-a-mist
good-mother
سرباز اسکاتلندی
صدای بلند یا محکم
tenor
پاشنه جوراب یا کفش
platonic
پاشنه جوراب
هر اینه
اراده شخصی
ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
pub
چه ساعتی باید برای سوار شدن اقدام کنم؟
Is there a bowling club in the town?
languish
باغبان
اسب یا چیزی شبیه به ان که شکارچی در پشت ان پنهان است
بطرف پایین
اطمینان حاصل کنید که جلیقه نجات پوشیده اید.
What time does the museum close?
Jacob's-ladder
ابر دار کردن
علاقهمند به سیاحت
considerably
بافت ساده
گل جعفری
melt
سیاحت کردن
در رفته
glass
jinx
puffin
binocular
evil-minded
پرت شدن(از موضوع)
half-bred
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه
استاد منصوب از طرف پادشاه
self-slaughter
چیز پیچیده
affairs
مویاطراف گونهو چانه
شلوار کار ابی رنگ
دارای چانه اویزان
بصورت عادی و معمولی در اوردن
حرف دو پهلو
برون زد
برون یابی
انباره برون خطی
بصورت نوار یا تسمه دراوردن
امدن
loft
ادم خیالی
lee-shore
نسبتا دور
demand
cairn
اهن توده
مهمانی بمناسبت ورود
بزرگترین دایره محیط یک کره
اجازه ورود
بندر محل ورود
دستور نوشته ورود و خروج بازیگراننمایش
جشن ورود بخانه تازه
حکم بازرسی و ورود
تاخیر ورود
underlying
roughshod
غیرقابل اعتماد
اجازهء ورود
اعتصاب و جلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
بترتیب ورود
بلیط ورود
ساعتی که زمان ورود وخروج کارمندان را ثبت میکند
نامزد ورود بخدمت کلیسا
ورود بخشکی
بترتیب عکس ورود
ظهور و ورود
تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
حق ورود
اعتماد کننده
in-shore
ورود
مهمان ننواز
شرمگاه
offspring
مهمان کردن
مهمان نوازی
مهمان نوازانه
unwarrantable
عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
جوجه تازه پر و بال دراورده
کسی که تاریخچه زندگی خود را می نویسد
چک و چانه زدن
زرین