Farsi Dictionary
Farsi - English Dictionary
Persian Dictionary
Farsi English Translation
Share
|
Dictionary
Text Translation
Tools
Resources
Contact Us
Help
Farsi - English Dictionary
Farsi - English Translation
Word
Last Searches
head
esophagus
ادم تازه وارد
داده نگار
bang
natural
aesthetic
School
خانوادگی
ساقدوش داماد
ساقدوش
ساق
ساعت من نیاز به تنظیم دارد.
ساعت غیبت کارگر
ساعت دسته کوک
ساعت بزرگی کهبر برج پارلمان لندن نصب شده است
ساعات کار اداری
ساعات اداری
سازگار با محیط
تیغ جوجه تیغی
سازنده کامپیوتر
سازنده ملودی
سازنده غزل
سازنده عود
سازنده
سازمان کاراگاهی
سازمان پلیس مخفی
سازمان پرونده
سازمان دهنده
سازمان دادن
سازش با مقتضیات محیط
ساز
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچه ای که بدور بدن می پیچند
سادهو موثر کردن
ساده
ساخلو مستقل
ساختهشدهاز گندم ساییده
ساخته شده از یاقوت کبود
ساخته شده از روی عجله
ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
ساخته
ساختمان مستعد اتش سوزی
ساخت کندهای
ساخت پویا
ساخت پرونده
ساخت وپاخت
Shield
ساخت میهن
ساحلی
ساحل
سابق الذکر
سابق
زینت الات بدلی مانند منجوق و غیره
زیست کننده در میان بافت های میزبان خود
زیست کننده در رودخانه
زیست کننده در اب شیرین
زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
زیست شیمی
زیست شناس جانوران آب شیرین
زیرین جهان
زیرچشمی نگاه کردن
زیرا که
زیرا
زیر گونه
زیر لب خندیدن
زیتون بری
زیتون
زیبایی گرایی
زیبایی پرستی
زیبایی شناسی
زیبایی
زیبای تمام عیار
زیبا کردن
زیان بخش
زیان اور
زیان
زیاده چرب یا شیرین
زیادتر پیشنهاد کردن
زیاد نور دادن
قالب کردن
زیاد میوه دادن
زیاد ماندن
زیاد طول دادن
زیاد ساده کردن
زیاد در افتاب ماندن و خراب شدن
زیاد حساب کردن
زیاد براورد کردن
زیاد بالا بردن
زیاد اهمیت دادن به
زگیل یا جوش گوشتی
زگیل گوشتی
زیاد
زگیل دار
زگیل
زود باور
زوج
زوار امکنه مقدسه که دو برگ خرما را صلیب وار به امکنه مقدسه حمل میکنند
زهره
زهر
زنی یا مردی که معشوق خود را یکباره رها کند